در روزهای شنبه و یک شنبه 13 و 14 ماه می در چهاردهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تسالونیکی تیم روزنامه” پرندگان مهاجر ” و وهمین طور “شبکه حمایت از حقوق کودکان”نیز حضور داشتند.
در اصل این سفر بیشتر جنبه ی کاری داشت اما ما از جنبه ی تفریحی آن هم بهره بردیم.
برای من قشنگ تر از همه مسیر راه بود چون قطار در بین راه از مسیرهای بسیار قشنگی میگذشت. سفر شش ساعت طول کشید و به محض اینکه رسیدیم، به خانه ای که قرار بود در آن بمانیم رفتیم.
خانه بسیار ساده اما دوست داشتنی بود حداقل برای ما که به مدت یک سال و پنج ماه است که در خیمه یا کانکس زندکی میکردیم آن خانه ساده مثل بهشت بود.
در آن جشنواره کتاب غرفه های بسیار زیاد و متفاوتی وجود داشت یکی از این غرفه ها مخصوص به ما بود.
ما در آنجا به معرفی روزنامه در یک برنامه مخصوص تخت عنوان: خلق روزنامه پرداختیم. مانند:’روزنامه”پرندگان مهاجر“ که توسط دختران نوجوان افغانی پناهنده که در کمپ سکیستو زندگی می کنند تهیه شده است. ‘ مانند یک کارگاه تجربی اموزنده بود که به بیان نظرات و اعتقادات و احساسات تقطه نظرها و همچنین به دست آوردن آزادی و حق و حقوق از دست رفته انها از طریق رسانه است.
در پایان کارگاه تعدادی از شرکت کنندگان و حتی کسانی که در این جلسه شرکت نداشتند در نظرات خود را بیان کردند:
” تهیه این روزنامه حرکت قابل تقدیری است و بسیار خوب است که می توانیم حرفها و نظرات بچه ها را از این طریق بشنویم. مشخص است که هیچ کس کشورش را با میل و در شرایط ایده ال ترک نمی کند. حتما باید مشکلاتی وحود داشته باشدکه این افراد را به اتخاذ این تصمیمات وا می دارد تا به دنبال وطن دوم باشد.” آقای پاتسوغلو ساواس معلم مدرسه ای در غرب تسالو نیکی نظرات خود را در مورد روزنامه به این صورت بیان کرد.
خانم اتینا پاپانیکولاو هماهنگ کننده اموزش پناهندگان در مرکز اقامت پناهنده ها در سوفتکس در تسالونیکی در جواب سوالی که در مورد نظر او در مورد روزنامه مطرح شده بود پاسخ داد:
” باعث خوشحالی بود زمانی که اولین جلد روزنامه را مطالعه کردم و مشتاقانه در انتظار شماره دوم آن بودم . باید به اراده این دختران نوجوان افرین گفت و من امیدوارم در آینده روزنامه نگاران حرفه ای و موفقی باشند.”
نقطه نظرات مثبت مردم و تشویقهای انها مشوق و انگیزه ما برای ادامه است.
بعد از اتمام این کارها به بازدید از یکی از موزه به اسم موزه مقدونی هنرهای معاصر پرداختیم .در موزه بیشتر نقاشی و کارهای دستی و هنری وجود داشت و بسیار جالب بود . روز دوم هم با به اتمام رسیدن بازدید ما از موزه به پایان رسید.
روز سوم هم دوباره به همان جشنواره یا نمایشگاه کتاب رفتیم و دوباره به انجام ادامه کارهای دیروزمان پرداختیم .
در این جشنواره یا نمایشگاه کتاب سمینارهایی برگزار میشد در روز سوم از ساعت سه بعد ازظهر تا پنج بعد ازظهر یک سمینار به شکل میز گرد شکل دادیم این سمینار مخصوص به گروه ما بود در این سمینار به بحث کردن درباره موضوعات زیادی پرداختیم برای مثال درباره نحوه تشکیل روزنامه اول و سختی های آن ، درباره ایده هایمان برای روزنامه دوم و خیلی از موضوعات دیگر….
زمانی که سمینار به پایان رسید مردم شروع به سوال کردن از ما کردن و ما به سوالات آنها پاسخ دادیم و بسیار هم از طرف مردم تشویق شدیم و به ما روحیه بسیار برای ادامه کارمان دادند .
بعد از اتمام روز سوم به خانه رفتیم و خستگی از تن رها کردیم و خود را برای فردا ، برای بازگشتن به آتن آماده کردیم .
بالاخره روز آخر فرا رسید و به همگی به سمت راه آهن راه افتادیم و سوار قطار شدیم و به سمت آتن راه افتادیم .
Add comment