غالبا نوجوانان را با عناوینی همچون خام، ناآرام، بی تفاوت ونا سپاس یاد می کنند. ما هموارە بە چنین عناوینی متهم شدە ایم و نمی توانیم این را انکار کنیم کە این کلمات چقدر ما را آزردە اند. مردم می پندارند کە نوجوانان بە هیچ چیز و هیچ کسی غیر از تفریحشان فکر نمی کنند. آیا این یک برداشت سطحی نیست؟ افکار نوجوانان هر روزە در نقاط ناشناختە ای سیر می کند. آنها خود نیز نگرانند و هر روزە برای حل چالش های گوناگونی کە با آنها مواجە هستند، در تکاپو هستند.
آیندە یکی ازبزرگترین نگرانی های ماست کە دائما ذهن ما را بە خود مشغول داشتە است. ورود بە دانشگاه آغاز این دغدغە هاست کە نوجوانان با یکی از سخت ترین آزمایش ها و چالش های روحی زندگی خود روبەرو مو شوند. پس از این مرحلە ، تلاش و مبارزە برای یافتن کار مناسب ادامە پیدا می کند و این بە شغل مورد علاقەی ما بستگی دارد.در اکثر مواقع ، یافتن شغل مناسب بە معنای مهاجرت بە یک کشور دیگر است.
سوالی کە ذهن ما را بە خود مشغول داشتە این است کە آیا ما می توانیم بە آرزوهای خود برسیم؟ و آیا خواهیم توانست میل بە کنجکاوی در جهان پیرامونمان را برآوردە کنیم؟ آیا امکان سفر کردن و شناخت انسانها و فرهنگ های دیگر را خواهیم داشت؟ آیا پس طی این سفر زندگی، بە خودمان افتخار خواهیم کرد؟ همزمان ما نگران این هستیم کە آیا شخصیت و ارزش های مورد احترام خود را حفظ کردە ایم؟ نکند ما نیز بە یک بزرگسال معمولی وتنبل تبدیل شویم کە بە کودک درون خود پشت کردە و معنویات درونی خود را دست نخوردە رها کردە و صرفا بە دنبال دنیای مادی و پول است. همچنین ما از خود می پرسیم کە چگونە می توانیم دنیا را بە جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم.
برداشت دیگر بزرگسالان از رفتار نوجوانان این است کە آنها فقط بە فکر ظاهر و خوشگذرانی خود هستند. بە طور مشخص آنها می پندارند کە نوجوانان هیچ اهمیتی بە سلامتی جسمی ، روانی و مشکلات افراد پیرامون خود نمی دهند. اما ما اینجاییم و این مقالە را می نویسیم تا بە شما ثابت کنیم کە بیشتر اوقات شبانە روز ما بە فکر شـما هستیم.شما بستگان و نزدیکان ما هستید و ما کاملا درک می کنیم کە در زندگی خود با ناملایمات بسیاری رو بە رو بودە و هستید. برایمان بسیار مهم است کە بتوانیم کمی حال شما خوب کنیم و با خود می گوییم :” آیا ما برای شما کافی هستیم؟” یا اینکە ” آیا تلاش ما شما را راضی نگە می دارد؟” نوجوانان نمی خواهند از پدر و مادر خود دور باشند، بلکە آنان بە یک رابطە ی گرم و معنادار با والدین خود نیاز دارند.
افکار و اندیشە های ما فقط بە این موارد محدود نمی شود، بلکە رنگ و بوی مذهبی ، وجودی و شخصی نیز دارند.
چرا چنین جدایی عظیمی مابین ادیان وجود داشتە باشد در حالی کە در حقیقت همە ی ادیان پیام آوران عشق و مهربانی هستند. با این حال تصور کنید کە یک فرد بودایی در جامعە ای مسیحی چقدر مورد پذیرش واقع می شود؟
پیش از هر چیز ما دین خود را بە دولت اعلام می کنیم در حالی کە دین یک مسالە ی کاملا شخصی و معنوی است و این مسالە بە خودی خود نفی کنندە ی ذات دین است. چە کسی می تواند ادعا کند کە افرادی کە دین ندارند بە عشق و مهربانی و توانایی های انسان نیز ایمان ندارند؟
چرا بایستی بە دلیل تعصبات مذهبی جنگ هایی در بگیرند و انسانهای بی گناه جانشان را از دست بدهند؟ وقتی بە دنیای پیرامونمان و بە زیبایی های طبیعت می اندیشیم، بە قدرت طبیعت در خلق موجودی همچون انسان پی می بریم کە اگر چە دارای هوش بسیار بالایی است اما این توانایی خود را نادیدە می گیرد و از درک خیر و صلاح خویش درماندە است.
همە ی ما تا زمانی کە در این کرە ی خاکی زندگی می کنیم، مسولیم. بنابراین نقش ما در این زندگی چیست و ما چگونە آن را کشف خواهیم کرد؟ چگونە راهی پیدا خواهیم کرد کە با انسان ها و محێط پیرامونمان رابطە ی واقعی داشتە باشیم؟ و مهم تر از همە اینکە رابطە ی ما با خود چگونە خواهد بود؟ یعنی با روح و ذهن ما کە قرار است با آن همزیستی کنیم و جسمی کە تا پایان عمر میزبان آنان خواهد بود. مگر نە اینکە همە چیز از آنجا آغاز می شود. از دوست داشتن و پذیرش خویش و طبیعتا اطرافیانمان.
ذهن نوجوانان دائما غرق در افکاری بی پایان با موضوعاتی پیچیدە و سخت است. در عین حال ما در درون خود و در جهان پیرامونمان از طریق مشاهدات و ادراکاتمان، در پی یافتن پاسخی برای این سوالات هستیم. پس برای نتیجەگیری عجلە نکنید.افکاری فراتر از ما وجود دارند.
Add comment