اولین بار که در مورد گروه پرنده گان مهاجر شنیدم در کورس بودم. که استادم درمورد این گروه برایم گفتن. که چندین تا از دختران مهاجر افغان یک گروه روزنامه و رادیو تشکیل دادهند. و در مورد زندگی روزمره خود شان در روز نامه مینویسن. آنها میخواهند گروه شان را بزرگتر کنند. من همان جا تصمیم گرفتم که باید در این گروه شرکت کنم. و من مطمعین نبودم که من را در این میپزیرند یا نه! باز هم خواستم یک بار با این گروه ملاقات کنم. وقتی رفتم برای شرکت کردن در این گروه خیلی نفر های دیگه هم آمده بودن برای شرکت کردن. آریستیا همرای چند تا از دختران گروه در مورد کار های روز نامه و رادیو شان برای ما توضع دادند و گفتند هر کسی که خواسته باشه میتواند در گروه ما شرکت کند.
چون ما میخواهیم گروه ما بزرگتر شود. من همان وقت اسم خود را در لیست نویشتم. هفته بعدش که برای اولین بار میخواستم به ملاقات هفتهی شان شرکت کنم.خیلی استرس داشتم.اما وقتی که آمدم همه گی شان خوشحال شدن و خوش آمد گفتند.بعد از آن وقت من هم یکی از عذوی این گروه شدم.
خودم پیش از این در این گروه بیایوم فکر میکردم که روزنامه نگاری (خبرنگاری) کاری ساده ی است.اما بعد از این که در این گروه آمدم فهمیدم که به هیچ عنوان کاری ساده ی نیست. و به خیلی مشکلی یک روز نامه ساخته میشود. اما باز هم خواستم با این گروه ادامه بتم. من خیلی تجربات زیادی از این گروه گرفتم. که با چی مشکلات زیادی این گروه را ساختند.حالا هم خیلی
خوشحال هستم که دراین گروه هستم و همرایشان همکاری میکنم.
Add comment