بگذار دیکتاتورها و خودکامگان
بیایند و بروند
هزاران هزاران دیگر مثل اینها
اینها میایند آتش و جنگ به پا میکنند و میروند
میشکنند قلم ها را
میسوزانند شعرها و نقاشی ها را
به پای دار و زندان میبرند شاعران را
تیر باران میکنند لورکا ها را
میشکنند و خفه میکنند سازها را
اما ما باید،باید
بنویسیم و بخونیم از عشق با عشق
از برابری،از آزادی و عدالت
از صلح و دنیایی بدون جنگ
دنیایی بدون موشک و بمب
بدون زندان و زندانی
بگذار بیایند بسوزانند،بکشند
آتش و جنگ به پا کنند
اما ما فریاد میزنیم میخوانیم و مینویسیم
عشق را،آزادی و عدالت را تا همیشه
صلح و برابری را به تکرار و به تکرار
تا به آخرین درخت سبز روی زمین
به این امید که روزی بیاید که ساز و قلم
بگیره جای اسلحه را در دستانمان
اسباب بازی بچه ها نباشه جز ساز
سرگرمی شان نباشه چیزی جز هنر و دوست داشتن
این رویای ماست برای دنیا و فردای پیش رویش
این شعر سعید با نام “بدون مرز” در مجله -روزنامه مدرسه دبیرستان فرهنگی یونانی به انتشار رسیده است
شاعر جدید روزنامه ما از شاعر بزرگ ایرانی یغما گلرویی در این شعر الهام گرفته است
Add comment