Photo by Migratory Birds Team

امنیت یعنی وجود جامعه

میخواهم همه انسان هاجواب من را بدهند اگرافغانستان امن است چرا پدرم  درجنگ افغانستان کشته شد؟ چرا ما یتیم شدیم ؟ چرا من پدر ندارم ؟ فقط میخواهم بدانم  چرا وقتی کشورم امن هست چرا هرروز هر ساعت هردقیقه هر  ثانیه مردم کشورم کشته میشوند؟  چرا کسی نمیتواند به مدرسه بروند؟ چرا هردقیقه افغانستان انتحاری میشود ؟ چراهزاران بچه  مثل من بی پدر میشوند ؟چرا شمایی که میگویید افغانستان امن هست چرا پس من  پدرم راازدست دادم  چرا هیچ کس توانایی این را ندارند که پدرم را دوباره  به من برگرداند . هیچ کس نمیتواند انسانهایی را  که شهید شدند را زنده کند و من ازتمام دنیا یک چیز میخواهم که دوباره پدرم را  به من  برگرداند . بچه هایی که پدر ومادر وخواهروبرادرشون رو از دست دادند را دوباره  به آنها  برگرداند ودوباره زنده کند.  اگر کسی بتواند دوباره  پدرم را به من برگرداند من حاضرم برگردم به کشورم ومطمئن میشوم که  افغانستان امن هست زیرا میدانم پدری دارم به محکمی یک کوه که مثل همه پدران همیشه و هر لحظه مراقب خانواده خود است … ولی وقتی هیچ کسی نمیتواند ثابت کند  پس چرا هم وطنانمان  رابه افغانستان دیپورت  میکنند ؟ چرا وقتی دارند هزاران بیگناه کشته میشوند چرا میگویند برگردیید به کشورتان اگر کشورم امن بود من یک مشت خاک کشورم را به دنیا یا اروپا نمیدادم.

 هیچ وقت خودمان را آواره نمی‌کردیم و به سمت اروپا نمی آمدیم ،

 اگر افغانستان امن بود به هیچ کسی اجازه نمیدادیم  که تحقیرمان کند به هیچ کسی اجازه نمیدادیم  از کشورمان  بد بگویند به هیچ کسی اجازه نمیدادیم  درمورد بدبختی افغانستان بگویند اجازه نمیدادیم هیچ شخص و  هیچ دولتی برایمان تصمیم بگیرند اجازه نمیدادیم بازیچه دست قدرتمند ، دولت های  اروپا بشوییم  به هیچ کسی اجازه نمیدادیم برایمان تصمیم بگیرند وهیچ کاری ازدستمان برنیایند …اگر کشورم امن بود به خودم اجازه نمیدادم بگویم که پدرم را در افغانستان شهید کرده اند اجازه نمیدادیم هیچ  کشور  بیگانه ای زمین و خاک کشورم را باخون یکی کنند، اجازه نمیدادیم سر هیچ  بیگناهی را  از بدنش جدا کنند ، اگر من قدرت داشتم  کشورم را از دست ظالم مان نجات میدادم تا که هیچ انسانی  را بی گناه نکشند و یا آواره نکنند .ولی من هیچ قدرتی ندارم وهیچ کاری ازمن بر نمیاید که انجام بدهم فقط میتوانم بگویم  خدایاخودت کمک مان کن جزخدافکر نمیکنم کسی باشد که بتواند  کمک مان کند من هیچ امیدی ندارم همه امیدهایم نابود شدند والان بجز غصه وحسرت چیزی دیگه ای در زندگیم نیست  امیدوارم  معجزه بشود دیگه خسته شدم واقعا کم آورده ام ، انگار تمام دنیا تنهایمان گذاشته وکسی حرف هایمان را نمیفهمد، وهیچ کسی درکمان نمیکنند واز این بلاتکلیفی خسته شده ایم  ودیگر توانی برایمان نمانده  برای هیچ پناهنده ای یا مهاجر ی صبر وحوصله نمانده است…

 پس ای کسانی که می توانید کاری انجام بدهید الان وقتش است که این کابوس رو  تمام  کنید و روزهای خوش و بهتر را برای مهاجران به ارمغان بیاورید ، خواهش میکنم …

 سارا حسینی

Young Journalists

Add comment