تماشا از کتابخانه نه آ ارتیا

ورود ما به کتابخانه ای که متفاوت از کتابخانه هایی بود که دیده بودیم. در بدو ورود از دیدن بچه هایی که به استقبالمان امده بودند غافلگیر شدیم. بچه هایی با رده های سنی هشت تا ده سال . با استقبال آنها پا به کتابخانه ای گذاشتیم که فضای آرامی داشت. در چهره های  بچه ها نیز می‌شد حس تعجب را دید. شروع به معرفی کردیم، با اسامی هم آشنا شدیم. آنها با نوشتن کلماتی که به فارسی می‌دانستند بر روی تخته سیاهی شگفتی ما را دو برابر کردند. مسئول بچه ها از آنها خواست که اگر از ما سوالی دارند بپرسند و ما با اولین سوال حیرت زده شدیم و لحظه ای سکوت کل کتابخانه را فرا گرفت و شخص سوال کننده پسر بچه ای حدود ۹ ساله بود. سوالی که باعث حیرت و شگفتی ما شد این بود که « شما به کدام خدا اعتقاد دارید؟بعد از  لحظه ای سکوت،ما یک صدا ،یک جواب به او دادیم آنهم الله بود،آنها با این سوال به ما فهماندند که با بچه های تیز هوشی روبرو هستیم.

بچه ها برایمان از فعالیت‌هایی گفتند که در کتابخانه انجام میدادند ،مارا با فضای کتابخانه آشنا کردند،در کل این دیدار پر از شگفتی بود ،بچه ها با دیدن طرز نوشتار فارسی به وجد امده بودند که ما از راست به چپ مینویسیم،آنها سوالهای جالبی از ما داشتند با کلماتی مثل  کی، کجا ،چرا.در این دیدار ما چیزهای زیادی از بچه ها یاد گرفتیم و در اخر هدیه هایی که از بچه ها دریافت کردیم ،خاطره ی آن روز را برای همیشه در ذهن ما ماندگار کرد ،نمادی از دوستی جغد و پرنده های مهاجر.

Sketches by the young readers

پرندگان مهاجر

Young Journalists

Add comment