صلح یعنی
زمانیکه همه مردم دنیا
-سیاه، سفید و زرد-
دستان یکدیگر را میگیرند
و مرز ها را خراب میکنند،
و متحد، آینده ای را میسازند،
که به فرزندانشان هدیه خواهند کرد.
زمانیکه همه فرزندان در خیابان ها میتوانند بازی کنند-
بیخیال، بیگناه، بی دردسر
– این صلح است.
وقتی که معصومیت آنها
مورد تأیید و دفاع قرار میگیرد
به عنوان با ارزش ترین دارایی
-بی جای اینکه زیر مجازات بیرحمانه باشند-
آنوقت بله، صلحی هست.
درست مثل زمانی که افراد فراتر از منافع شخصی خود عمل میکنند،
و آن را در منفعتی بزرگتر میبینند
در ایستادن کنار یگدیگر.
ولی نگاه کنید، این دو کودک
تمام روز را به مبارزه ادامه دادند،
اما هنوز،
غرق در زیبایی غروب خورشید،
که چیزی ابدی و مرموز را پنهان میکند،
آنها فهمیده اند که جنگیدن فایده ای ندارد.
و با نسیم ملایم بهاری
در آغوش یکدیگر
به خواب رفته اند.
این صلح است.
گوش کنید – میلیون ها نفر از مردم سخن میگویند،
هر کدام داستان منحصربفرد خود را دارند که بگویند.
و شما باید گوش دهید، زیرا بله!
اولین باری که با نفرت به کسی نگاه کردید،
آنها را نادیده گرفتید، و بی توجه از کنار آنها گذشتید.
زیرا زندگی با آن ها مهربان نبوده است،
چون شما چیزی ارزشمند ندیدید،
یا به سادگی به دلیل اینکه شبیه شما نیستند،
این زمانی است که اولین تقسیمبندی رخ داد.
و جنگ به زودی آغاز میشود.
میدانم، زمان هایی وجود دارد
وقتی همه چیز آزمایش میشود.
اما وقتی در میان دود،
پایین در زیرزمین کپک زده،
که قبلاً برای انبار میوه های تازه بود،
که کودکان از آن میدزدیدند،
اما الان به عنوان پناهگاهی از بمبارن عمل میکند،
وقتی که آنجا
در میان کوبیدن و گریه کردن
یک زن شیر خود را به نوزادی میدهد
از سمتی دیگر
– او در میان درب منزل آن را زخمی پیدا میکند.
با تمام وجودش گریه کرده بود،
چهره اش پر از شکایت است،
درست مثل یک زن
آه، آیا ممکن است تقصیر کودک باشد ؟،
آیا اینطور است ؟ –
پس آرامش از بین نرفته است.
پنهان شده در میان اسلحه و خون
به منظور آزمایش انسانیت
منتظر است
این کودک – و یک میلیون کودک دیگر –
که با دستان قوی خود
و شعله جوانی،
آرامش را بازخواهد گرداند
و آن را به طور مساوی
در سراسر جهان توزیع می کند
همیشه اینطور است
در پایان.
Add comment