مبارزه برای برابری بین ملت ها یکی از کنایه های اوایل قرن بیست و یکم می باشد که در حال رشد است
ما شاهد عملکردهای خوبی بودیم تا اینکه با یک (( جا به جایی غلط )) و ویرانگر که در واقع نشانگر تعبیری اشتباه از برابری است برخوردیم . این جا به جایی باعث ایجاد مشکلات ایدیولوژیک و کاربردی شد .
معمولا درک ما از نا برابری در بین مردم در این دو جمله خلاصه میشود ( جامعه قدر مرا نمی داند ) و یا ( حق و حقوق من نقض شده است ) و همچنان هیچ عکس العملی غیر از عملکردهایی که کاملا فردگرایانه هست انجام نمیشود و ما همچنین در لبه تاریکی به سر می بریم درحالی که یک پای ما از خط قرمز رد شده است .
من به شدت اعتقاد دارم اگر ما به طور کلی به موضوع عدالت بپردازیم دنیا جای بهتری خواهد شد نه اینکه بخواهیم مردم را طبق نژاد از هم جدا کنیم . این یک حرکت جهان سومی است .
ما با همبستگی می توانیم غرشی برای افرادی که صدایشان خاموش است باشیم . حرکتی برای آنهایی که حق و حقوقشان نقض شده است . ما باید راهپیمایی مقاوم برای حمایت از مردمانی که از جنگ جان سالم به در برده اند و مورد تبعیض نژادی قرار گرفته اند بر پا کنیم . ما باید جرقه امید و شعله ای برای نابودی در برابر نفاق شیطانی و فساد نظام اجرایی باشیم .
Add comment