دلتنگ دلتنگی هایم هستم
دلتنگی هایی که روز به روز جا عوض میکنند
گاه به سنگینی یک کوه روی قلبم
همچون بغضی در گلو
گاه همچون چشمه ی آبی در چشمان
گاه همچون رویای شیرینی در ذهنم
دلتنگی هایی که همچون قد و سنم رشد کردند
و بزرگ شدند
حال در روزگار نوجوانی ام
در میان این همه غربت و غم
در شهری غریب
در زندانی از ظلمت و سختی
در میان دلتنگیها
به سر میبرم
و بهانه ی دلتنگی این روزهایم
بی سرنوشتی آینده ام است
حال دلتنگ دلتنگی های دوران کودکی ام هستم …
Add comment