چند ماه پیش پرونده درخواست پناهندگی سایدو , شخصی زیر سن قانونی از کشور گینه رد شد و این خبر در دسمبر سال گذشته در شبکه خبر پخش شد . پرونده درخواست او به محض رسیدن به سن قانونی چون دیگر زیر پوشش حمایت اشخاص زیر سن نبود رد شده وجواب خروج از کشور گرفت. ولی با حمایت همکلاسی هایش و معلمانش پرونده او دوباره به طرز شفاف تری پیگیری شد و سرانجام در ماه آپریل با درخواست پناهندگی او موافقت شد.
شماره جادویی 18.. بزرگسالی! این به معنای استقلال و در عین حال قدم گذاشتن در دنیای بزرگسالان، مسئولیت و تعهدات است. در عرض یک روز شما دیگر کودک به حساب نمی آیید. شما از نظر تئوری آماده هستید که خودتان تصمیم بگیرید: چه تحصیلی خواهید کرد ، آیا کار خواهید کرد، درکجا زندگی خواهید کرد، در چه زمانی تشکیل خانواده خواهید داد….
آیا اینطور است؟ آیا ما در سن 18 سالگی آماده به رو به رو شدن با مسئولیت های بزرگسالان هستیم؟ و در صورتیکه شما شخصی با وضعیت سایدو باشید چه؟ اگر در سن 16 سالگی برای نجات جان خود از کشورهایی عبور کرده و برای خروج از جزیره کالیمنوس خطر غرق شدن را داشتید، سپس به آتن آورده شده و سعی میکنید زندگی خود را از ابتدا در کشوری مانند یونان که به ویژه پناهندگان را دوست ندارد شروع کنید چه خواهد شد؟
پناهنده زیر سن بدون همراه توانست در محیط مدرسه ادغام شود، دوست پیدا کند ، پیشرفت کند، در فعالیت ها شرکت کند ، – فرض کنیم – یک زندگی عادی نوجوانی داشته باشد . اما.. بلوغش نزدیک است. و دیگر، یک کودک شاد نخواهد بود، گذر از کودکی به دنیای بزرگسالان را نه به عنوان یک پیروزی ، بلکه به عنوان تهدید اخراج «دیپورت» احساس خواهد کرد!
طبق قانون، کودکان پناهنده بدون همراه که در کشور ما زندگی می کنند تا زمانی که به سن بلوغ برسند از حمایت کامل برخوردار می شوند و از آنجا به بعد باید به دنبال راه های جدیدی برای ماندن در کشوری باشند که در بخشی از زندگیشان خانه دوم آنها بوده است. در غیر این صورت، ریشه کنی دیگری از طریق اخراج «دیپورت» در انتظار آنهاست.
در اینجا منطق پشت این قانون جای تعجب دارد . از یک طرف این کودکان را در آغوش می گیرند و تلاش های شجاعانه ای انها را تحسین میکنند و در دست دیگر به محض اینکه انها به سن قانونی میرسند با آنها مثل یک شخص بالغ که باید سریعا کار و محل اقامت در کشوری که تا همین اواخر تقریبا مثل یک کودک یونانی با آنها رفتار میشد پیدا کنند .
آیا در کشوری که طی سالیان متمادی اصول برابری و هم نوع دوستی را ترویج می کند، ریا نیست، پس چیست؟
البته فراموش می کنیم که سایدو کامارا – و هر سایدوی در این کشور – می تواند یک کارگر، کارمند، دکتر، معلم، دانشمند آینده باشد که در مکانی که از او استقبال شده توانای های خود راسرمایه گذاری کند، در حالی که آنها کودکانه مثل “شبح” را که امروز اینجا هستند اما کسی نمی داند فردا کجا خواهند بود را ترجیح میدهند ؟ فراموش نکنیم که آنها انگل نیستند، بلکه افرادی مانند ما هستند، با علایق و اهداف مشابه! بگذار یونان بالاخره یک گذرگاه ساده و یا پله ای برای رسیدن به کشورهای دیگر نباشد .بگذارید یونان به یک انتخاب جدی برای اقامت دائم برای کسانی که به آن نیاز دارند تبدیل شود، زیرا تنها چیزی که واضح میباشد این است که کشور در آینده به آنها نیاز خواهد داشت!
ما سایدوهای بیشتری می خواهیم. آنها بزرگ خواهند شد و از همان حقوقی که کودکان دیگر برخوردار هستند، برخوردار خواهند بود. که درس بخوانند، مسیرشان را آنطور که خودشان تعریف می کنند دنبال کنند. آنها انتخاب ها و فرصت های زیادی خواهند داشت. و دوستان و فعالیت ها و هر آنچه افراد دیگر دارند. ما سایدوهای بیشتری می خواهیم. و وقتی 18 ساله شوند جشن می گیرند !
Add comment