سوال بی جواب

نامە ای بە ریحانە ، دختر کوچکی از کمپ کاراتپە کە در این ویدیو از شرایط کمپ و از رویاهای خود  می گوید. 

سلام ریحانه عزیز!

اول از همه ممنونم که از صدا و تریبونی که داشتی استفاده کردی و صدای کودکان کمپ کاراتپه شدی. چقدر صحبتهایت زیبا بود . گفتگویت را با لبخند آغاز کردی و با گریه به پایان رساندی. بغض صدایت برایم آشناست،مرا یاد خودم می اندازد .من هم بغض می کنم وقتی از روزهای زندگی در کمپ صحبت می کنم . حتی اگر سالها از آن روزها بگذرد باز هم مرور آن روزها بغض را مهمان گلویم و اشک را مهمان چشمهایم می کند .

می دانم که شبها با صدای موج دریا می خوابی،چون دور تا دورتان  با دریا احاطه شده است . قول بده که سمت دریا نروی ،قول بده که مواظب خودت و دوستانت باشی .میدانم که دریا در زمستان مواج است و صدای موجهایش تو را به وحشت می اندازد . می دانم که شبها از سوز سرما بر خود می لرزی . می دانم که چه احساسی داری در آن کمپ لعنتی ! مبادا با پوکه های خالی فشنگها و مینهای به جا مانده از سالها قبل شروع به بازی کنی . مراقب خودت باش ! می دانم که هزاران سوال در ذهنت داری .من هم زیاد سوال می پرسم .چرا اینجا ؟چرا کمپ ؟چرا من ؟ چرا مهاجرت ؟! بدان که هیچ کس جواب قانع کننده ای برای سوالهایت نخواهد داشت .

نمی‌دانم چه کسی جوابگوی کابوسهای شبانه کودکان کمپ کاراتپه خواهد بود . پدر و مادرشان که برای ساختن آینده بهتر آنها مهاجرت کردند ؟! یا اتحادیه اروپا که مفتخرانه فریاد حقوق کودکان را سرداده است ؟! یا تمام کشورهایی که روزی را به نام روز کودک نامگذاری کردند ؟! یا کسانی که می توانستند کاری کنند اما نکردند ؟!

اما بدان که این روزها می گذرد و تنها خاطره ای از آن باقی خواهد ماند .بدان که با پشت سر گذاشتن تمام اینها تو قوی تر خواهی شد . در ذهنم لحظه ای را تصور می کنم که به خواسته ات رسیده ای ،بر روی سن ایستاده ای و قطعه ای را برای مخاطبین خود می خوانی و من متحیر مانده ام که چقدر زیبا می خوانی و هر کلمه ات قلبها را لمس می کند .

می دانم که طعم برنج و ماکارانی های کمپ را هیچوقت فراموش نخواهی کرد .می دانم هر وقت غذای مورد علاقه ات را بخوری طمعهایی که در کمپ چشیده ای را به یاد خواهی آورد و تلاش خواهی کرد که کودکان دیگر این تجربه را نداشته باشند . همه آنچه که امروز تجربه کرده ای در مسیر روبرویت به کمکت خواهند آمد و از تو آدم قوی تری خواهند ساخت .می دانم که این خیلی سخت است و بارها با خودت خواهی گفت که نمی خواهم قوی باشم ،من نیز بارها این را با خودم گفتم . می دانم می خواهی زندگی نرمالی داشته باشی .همانطور که گفتی به مدرسه بروی،بازی کنی ،درس بخوانی و به خانه دوستانت بروی . همه اینها را روزی خواهی داشت و علاوه بر همه اینها تو تجربه هایی داری که هر کسی آن را ندارد. پس از تجربه هایت برای شکست سختیها و مشکلات استفاده کن و باعث تغییر مثبتی در دنیا باش . 

صبور باش ،دنبال آرزوهایت برو و بدان که تو لایق بهترینها هستی و اگر بخواهی آنها را بدست خواهی آورد .

مهدیه حسینی

Young Journalists

Add comment