فوت یک قربانی دیگر نژادپرستی سیستماتیک در ایالات متحدە ی آمریکا در بیست و پنجم ماه می در مینسوتا بە ثبت رسید. یک شهروند سیاه پوست دیگر بە دست پلیس های سفید پوست جان خود را از دست داد. این برای اولین بار نیست کە پلیس در ایالات متحدە بە اعمال خشونت با انگیزە تعصبات نژادی متهم می شود. از همان شب معترضین در بسیاری از ایالات با مطالبات فراوانی ،از جملە بازسازی مجدد سیستم پلیس و محکومیت پلیس های خاطی بە خیابان ها ریختند. معترضین همچنین در تلاش برای برچیدن کامل نژادپرستی سیستماتیک هستند کە جامعە ی سیاهپوستان تا کنون بهای گزافی برای آن پرداختە اند.
بسیاری از تظاهرات های اعتراضی بە خشونت کشیدە شد و حوادث و درگیریهای شدیدی بین پلیس و تظاهرکنندگان در خیابان ها بە وقوع پیوست. دولت در تلاش برای مهار اوضاع، اقداماتی را در پیش گرفت کە هدفشان ارائە ی پاسخی مناسب بە خواستەهای معترضین نبود و بە نظر نمی آید کە معترضین را قانع کردە باشند.
در اینجا بایستی اعتراف کنم کە بە عنوان یک فرد سفید پوست در یونان هرگز در موقعیت قربانی رفتار نژادپرستانە قرار نگرفتەام. بە همین دلیل هرگز نمی توانم ادعای این را داشتە باشم کە افرادی کە بە طور روزانە با این مسالە روبەرو هستند را درک میکنم. درست است کە من شخصا چنین تجربە ای را ندارم اما این بدان معنا نیست کە کمتر بە من مربوط است یا اینکە (( مشکل من نیست))، شاید این مشکل بیشتر بە من و جامعە ای کە بە آن تعلق دارم بر می گردد. چرا کە این جامعە از گذشتە تا کنون یکی از منشا های اصلی این مشکل بودە و متاسفانە نمونە های تاریخی بیشماری در این رابطە وجود دارد.
در سال ١٨٦٥ بردە داری در ایالات متحدە ی آمریکا لغو شد. اما این (( بردگان سابق)) همچنان در مزارع پنبە در شرایط بسیار اسفباری کار می کنند. در سال ١٩٦٥ کنگرە ی آمریکا حق رای سیاهپوستان آمریکایی را در ایالات جنوبی بە رسمیت شناخت. با این وجود این بدان معنا نبود کە رای دادن برای آنها آنقدرها هم سادە و آسان شدە یا جامعە ی سیاه پوستان در ساختار سیاسی دارای قدرت نمایندگی بیشتری شدە باشد و یا در جامعە ی آمریکا با آنها بهتر رفتار می شد.
در طی هزاران سال برای بە رسمیت شناختە شدن حقوق برخی از گروههای انسانی می بایست ابتدا جان انسانهای بی گناه بسیاری در جنگ های خونین از دست برود در حالی کە دقیقا همین حقوق برای دیگران کاملا بدیهی و (طبیعی) بە نظر می رسد ( منظور از حقوق طبیعی آن دستە از حقوقی است کە از نظر جان لاک فیلسوف انگلیسی برای همە ی انسان ها یکسان است)
اما آنطور کە دیدە می شود گویا این حقوق بە یک اندازە برای همگان طبیعی نیست. پس از بە اصطلاح (( تغییرات بنیادین)) ما در این توهم خودخواستە بە سر می بریم کە اکنون دیگر همە چیز بە خوبی پیش می رود و همە ی مشکلات را حل کردە ایم و جامعە ی ما دارای روحیە ی از خودگذشتگی شدە است.اما واضح است کە چنین چیزی چندین سال نوری با واقعیت دور است.نکتە ای کە ما بە سادگی از کنارش می گذریم این است کە قوانین تغییر می کنند اما عدە ی زیادی از افراد جامعە قاطعانە در مقابل تغییر نگرش خود نسبت بە شیوە ها و نظرات شخصی مقاومت می کنند.
اما تا کی قرار است این تغییرات را بر روی کاغذ انجام دهیم، نە در زندگی واقعی؟ چە جان های دیگری بە ناحق در قربانگاه دفاع ز حقوقی کە دست کم برای عدە ای جزو بدیهیات تلقی می شود، از دست خواهند رفت ؟ جنبش (( زندگی سیاهان اهمیت دارد )) در سال ٢٠١٣ بە وجود آمد و اکنون پس از گذشت ٧ سال ، همچنان لازم است کە مردم بە خیابان ها بریزند و خواستار توقف کشتار کودکانشان توسط دولت شوند.
Add comment