قضاوت نادرست نکنیم.
همیشه به این فکر می کنم که چرا ما انسان ها درباره ای هر شخص و کاری که انجام داده است زود قضاوت میکنیم ؟ چرا به خود این اجازه را می دهیم که درباره ی شخصی که نه او را می شناسیم و نه تا به حال با او برخوردی داشته ایم فقط از روی ظاهر او را ارزیابی کنیم و افکاری کاذب نسبت به او را در ذهن خود جای می دهیم ! هر چه بیشتر به این موضوع فکر میکنم بیشتر سردرگم میشوم . من در جامعه ای به دنیا امده ام که بیشتر جمعیت آن علاقه به نظر دادن در کار دیگران و همچنین قضاوت نادرست در مورد انها را داشتند . وقتی شخصی را با لباس های نادرست و ژولیده در خیابان ،کوچه و یا هر جای دیگری میدیدند اولین چیزی که به ذهنشان خطور میکرد این بود که او فردی کثیف و بی انظباط است یا اینکه از خانواده ای نادرست میباشد ، حتی یک درصد هم به این فکر نمی کردند که شاید وقت کافی برای اماده شدن نداشته یا اینکه مجبور به پوشیدن این لباس ها شده است . اگر شخصی را با خال کوبی روی بدنش میدیدند سریعا به صحبت و قضاوت نادرست درباره او با شخص کناری خود مشغول می شد و هیچ وقت سعی به قبول کردن این موضوع نمی کردند که هر کس علایقی دارد و باید به علایق دیگران احترام گذاشت و این خالکوبی ها دلیل بر بد بودن طرف مقابل نمی شود ، شاید ان فرد با تمام خال های روی بدنش فرشته ی نجات فردی دیگر از باتلاق باشد .
هنگامی که خانمی را با ارایش زیاد و لباسی نسبتا ازادانه می دیدند انقدر با نگاهای زننده ای خود او را تماشا میکردند که ان خانم زیر ان همه نگاه خودش را گم میکرد . این گونه است که مردم جامعه ی من هر وقت می خواهند کاری را انجام دهند همیشه این ترس را دارند که مردم درباره ای او چه قضاوت می کنند . البته این قضاوت ها همیشه مختص به بیرون از زندگی شخصی افراد نمی شود بلکه ان ادم های عاشق قضاوت بیشتر دوست دارند درباره ی زندگی شخصی دیگران نظردهند و به گمان خودشان به انها کمک کرده اند. انها به این فکر نمی کنند که قضاوت نادرستشان باعث تخریب شخصیت افراد یا حتی گاهی موجب از هم پاشیده شدن زندگی ها می شود . تا هنگامی که درجامعه ای خودم زندگی میکردم و خارج از ان نرفته بودم به این اندیشه بودم که فقط جامعه ی من است که مردمش اینگونه قضاوتگر هستند و بیشتر به ظاهر توجه میکنند اما زمانی که به کشور های اروپایی سفر کردم به این نتیجه رسیدم که تنها جامعه ای من پر از این افراد نیست و در هر جوامع دیگر نیز این افراد را میتوان دید .
بارها و بارها با این اشخاص در مکان های متفاوت برخورد داشته ام و با دیدن و شنیدن حرفها و تحمل نگاهایشان برای چندمین بار این سوال در ذهنم تداعی شد که واقعا چرا ؟ چرا باید درباره ای دیگران صحبت و قضاوت کنیم ؟ البته این افراد در جوامع اروپایی کمتر از جامعه ی من هست و این یکی از دلایل پیشرفت این کشور ها میباشد . هر شخصی به طور ذاتی به این فکر میکنند که بهتر از دیگران هستند حتی جنایتکاران و مجرمان واقعی هم خطاهایشان را قبول ندارند و به هر گونه ای خطاهایشان را توجیه میکنند . اگر هر کس این را بپذیرد که ادم کامل و بدون ایراد نیست هیچ وقت در مورد ایراد دیگران قضاوت نمیکنند . سعی کنیم برای بهتر شدن زندگی خود و دیگران همچنین بهتر شدن فرهنگ جامعه ی خویش در کار دیگران دخالت نکنیم و قبل از شناخت و پی بردن به کار دیگران قضاوت نادرست نکنیم .
*این مقاله در جلد #۳ روزنامه “پرند گان مهاجر” به چاپ رسیده است، که به عنوان ضمیمه با روزنامه “Efimerida ton Syntakton” (روزنامه سردبیران) در ۳۰ سپتامبر – 1 اکتبر ۲۰۱۷ به چاپ رسیده است.
Add comment